فرهنگ در واژه فارسی از دو بخش تشکیل شده
الف )‌فر بالا - جلو - بیرون
هنگ :‌کشیدن ،‌ سنگینی ،‌وزن
در واژه انلیسی به معنی کشت و زر (‌پرورش گیاه ،‌ پرورش حیوانات ) culture
فرهنگ :‌ آداب و رسوم و سنت ها باید ها و نباید ها ارزشها و هنجارها که در ارتباط با ماست را شامل می شود .
از خصیصه های فرهنگ 1-نیاز به طول زمان و استمرار دارد و تکرار که یک فرهنگ ساخته می شود (کمربند ایمنی)
فرهنگ در عین اینکه ثابت است متغیر هم هست و همچنین در عین اینکه اجباری است اختیاری هم هست به طور مثال(اسوعا - عاشورا)‌که به مرور زمان شامل تغییرات شده است .
فرهنگ غرب که امروزه به دنیا حکومت می کند از وسایل ارتباط جمعی مثل فیلم و سینما .

فرهنگ عام ولی خاص است
مثال : هر جامعه ای برای زیستن به غذا و خوراک احتیاج دارد .
بنابراین غذا خوردن "عام" است اما اینکه چه باید بخورد چه وقت بخورد مربوط به فرهنگ"خاص" هر جامعه است .

فرهنگ متغیر ولی ثابت است
تمام پدیده های اجتماعی بنابر مقتضیات در حال تغییر و تحول است اما این تغییرات به قدرت کند صورت می پذیرد که محسوس نیستند و در زمان قابل درک نیستند و باید در یک مقطع زمانی نسبتا طولانی مورد بررسی قرار گیرند .
مانند تغییرات در نوع لباس و پوشاک .
فرهنگ اجباری ولی اختیاری است .